نویسنده: غلامرضا معصومی

 
آتش مقدس، خدای آتش در اساطیر هندو و ودایی و یکی از کهن‌ترین خدایان نیروهای طبیعت در ودا می‌باشد. از این خدای آتش نقش برجسته‌ای متعلق به قرن دهم میلادی در موزه‌ی گیمه‌ی پاریس موجود است. بنا به طبقه بندیی که از خدایان ودایی انجام شده، آگنی (Agni) جزو دسته‌ی خدایان خاکی قرار داشته و در بیش از دویست سرود ریگ ودا نام وی ذکر شده است.
وی مانند خدایان دیگر دارای صفاتی گوناگون می‌باشد. اصولاً هیچ موجود اساطیری در یک عنوان معیّن و صورتی قاطع نمی‌گنجد و اغلب دیده شده که خدایان در مراتب مختلفی متجلّی و گاه گاهی نیز صورتی متناقض به خود می‌گیرند. این امر بدین سبب است که خدایان به طور دائم در حال تغییر و تبدیل بوده و زندگیشان دارای نشیب و فراز می‌باشد. آنها در دوره‌ای پدید آمده، بر تخت سلطنت عالم جلوس می‌کنند و پس از مدتی سقوط کرده و فراموش می‌شوند. سپس خدایان دیگر نشو و نما کرده، جایگزین آنها می‌شوند. با این حال هیچگاه نمی‌توان گفت که خدایی به طور کلی از قید هستی ناپدید می‌شود، زیرا پاره‌ای از صفات ممتاز و برجسته‌ی آن علیرغم دگرگونی‌های پی در پی همچنان باقی مانده و صورتی نو به خود می‌گیرند و سرانجام از خدایان و زمان و مکانی دیگر، سر بر می‌آورند. آگنی از جمله خدایانی است که نقش‌هایی بسیار متضاد ایفاء می‌کند. او با آنکه خدایی خاکی است، اما کلیه‌ی مراتب هستی را می‌پیماید. آگنی خدای آتش و هم طراز با آذر در اوستا بود که توسط آریایی‌ها به هند آورده شد. آگنی مخترع هنرها، یکی از پوراناها (Puranas)، مرکز و کانون عبادت خانواده‌ها و بخشنده و رحیم می‌باشد. همچنین وی خدای گیاه سوما (Soma) می‌باشد که روح الهی در شیره‌ی آن وجود داشته و افراد عادی به استثنای روحانیون و کشیشان بزرگ (برهمنان) به آن دسترسی نداشتند. آئین نیایش و قربانی مورد توجه آگنی بوده و دهان وی را محراب مقدس آتش می‌دانستند که در آن هدایا و نذرهای قربانی را فرو می‌ریختند. بدون حضور خدای آگنی، هیچ قربانی و عملی نباید انجام می‌شد، زیرا او خدای آتش و شعله‌ی مقدسی بود که قربانی‌ها را به آسمان بالا می‌برد. به این علت که آگنی خدای آتش بوده، ممکن است خاستگاهی ایرانی نیز داشته باشد و به همین دلیل، ایندرا (Indra) بر او پیشی می‌گیرد. آگنی را فرزند آسمان و زمین، یعنی دیائوس پیتا (Dyaus Pita) و پریتوی (Prthvi) می‌دانند. او مانند برادرش ایندرا کامل زاده شد و بدون آنکه به نوشیدن شیر نیازی داشته باشد، شروع به خوردن غذاهای خاص پدر و مادرش کرد و سپس مانند ایندرا به نوشیدن سومه و خوردن کره‌ی پالوده شده‌ای که بر آتش مخصوص مراسم قربانی می‌ریختند، پرداخت. قبل از شروع مراسم عبادت، نخست مناجاتی به نام او خوانده و حضورش را به ابرام و الحاح تمام استدعا کرده و او را با خلوص نیّت می‌پرستیدند. در مورد پرستش آگنی، هندوها با زرتشتیان درباره‌ی مراسم انجام ادب و احترام نسبت به آتش، اشتراک و شباهتی تاریخی دارند. همان طور که آتش همه‌ی ناپاکی‌ها و پلیدی‌ها را پاک می‌کرد، آگنی نیز گناهان و خطاها را پاک کرده و محو می‌سازد. آگنی نور و خرد بوده و اهریمنان را طرد می‌کند، همچنین خانه‌ای را که در کانون آن مقام دارد، مطهر می‌سازد. او کاشف اسرار، روشن کننده‌ی ظلمات، رابط بین بشر با خدایان دیگر و حلّال مشکلات است. در هنگام ازدواج و زناشویی، آگنی شوهر روحانی عروس و برادر روحانی داماد شمرده می‌شد.
پرستندگان آگنی سعادت و رستگاری را در حضور و محضر او می‌طلبند و بس. آگنی محصول ازدواج زمین و آسمان بوده و از آسمان هفتم پدید آمده است. ذات وی در این آسمان، بالقوه موجود بوده و ماتاریشوان (Matarishvan) (184) او را به زمین آورد و به اعقاب فرزانه‌ای به نام بهریگو (Bhrigu) هدیه کرد. سپس آنها نیایش آگنی را در زمین رواج دادند. آگنی پیامبر خدایان، زندگی آتشین، روح جهان و واسطه‌ی بین انسان و خدایان است. پیدایش آتش بین انسان‌ها بزرگ‌ترین هدیه‌ی آسمانی تعبیر شده است و از این روست که آگنی را مهمان محراب قربانی گویند. ظهور او در سه مرتبه‌ی هستی، موجب شد که او را سه گونه‌یی نام گذارند. آگنی چون پیامبر خدایان است، از این رو در زمین و فضای میان آسمان متجلّی است. او در خانه‌ی هر آریایی به صورت آگنی ویشوانارا (Agni Vaishvanara) به معنای "آگنی بین همه موجود است" قرار دارد. وی در آسمان و در فروغ سوریا (Surya) درخشیده، در فضای میان زمین و آسمان، همان جایی که آتش به شکل رعد و برق از ابرهای رنگارنگ، جرقه‌های فروزان می‌افشاند، ظاهر می‌شود. بدین ترتیب آگنی در کلّیه‌ی مراتب هستی و در هر لحظه موجود و متجلّی است. مبدأ پیدایش وی روی یک جفت چوب آتش زده بوده که بر اثر اصطکاک مداوم، آتش را به وجود می‌آورد. این دو چوب که یکی نرینه و دیگری مادینه است را می‌توان به مصداق دو اصل فاعل و منفعل جهان شناسی پنداشت که بر اثر استخراج و ترکیب، آگنی را پدید آوردند و به همین سبب در ریگ ودا را اقوام آگنی دانسته‌اند.
طفلی که از ازدواج آنها پدید آمد (آتش)، گریزان و فراری و بی‌قرار است. به این علت که آب، گیاهان را رویانده و نیروی نامیه‌ی زمین را تقویت می‌کند و سپس از گیاهان چوب پدید آمده و از اصطکاک چوب، آتش به وجود می‌آید، پس آگنی را فرزند آب‌ها نیز نامیده‌اند. آگنی موجودی الهی است که چون رشته‌ای نامرئی سه عالم را به هم پیوند داده و در آسمان، چون خورشید، درخشان است. وی در فضای بین آسمان و زمین آتش (رعد و برق) می‌افروزد و بر روی زمین هم از دو دست آدمی - سائیدن چوب‌ها به یکدیگر - به وجود می‌آید. او همان پیوند و میثاقی است که بین خدایان و آدمیان، از ازل وجود داشته و نیایش آدمی را به سوی بارگاه ایزدی می‌رساند. آگنی در ناف (Navel) زمین قرار گرفته است. ناف زمین مثال دیرینه‌ای در فرضیه‌ی جهان شناسی است که در کهن‌ترین اقوام بشریت متداول بوده است. در بندهش، ناف زمین همان ایران ویج (Airyane Vaegah) است که در مرکز آن، کوه البرز قرار داشته و رود دایتی از چشمه‌های آن مایه‌ی هستی می‌گیرد. جامبودویپا (Jambudvipa) در پورانا به عنوان مرکز جهان معرفی شده که در وسط آن کوه مرو (Meru) قرارداشته و برهمن بر قله‌ی آن اقامت گزیده است. یونانی‌ها ناف زمین را امفالوس (Omphalus) خوانده و معتقد بودند که سنگ سفید دلف در مرکز عالم قرار دارد. در علم الاساطیر اقوام کهن، مرکز جهان محلی است مقدس که در آن مراتب هستی به یکدیگر مربوط شده، درجات عمودی عالم هستی در آن نقطه‌ی به خصوص، هم سطح و هموار شده و زمین و آسمان یکی می‌گردند. محوری که در آن مرکز جای گرفته و به عنوان عامل وحدت مراتب هستی معرفی می‌شد، محور جهانی نامیدند. این محور می‌تواند خواه به صورت کوهی جهانی مثل کوه البرز، خواه به صورت درختی غول‌آسا مثل آشواتا (Ashvatha) در هند و یا به صورت چشمه‌ای معجزه آسا و نشانه‌های طبیعی دیگر باشد. بازگشت به ناف زمین، یعنی بازگشت به اصل و گرایش به وحدت و یگانگی، پس بیهوده نیست که پیامبران بزرگ و ارباب ادیان پس از انجام وظیفه‌ی پیامبری خویش به مرکز زمین بازگشته و در آنجا ناپدید می‌شدند. آگنی نظر به اینکه در سه مرتبه‌ی هستی متجلّی بوده و به عنوان رشته‌ای نامرئی مراتب عالم را به یکدیگر متصل و به مبدأ پیوند می‌دهد، می‌بایست در مرکز زمین قرار گیرد. زیرا او نیز تعبیر به محور عالم قربانی شده تا درجات وجود را به یکدیگر مربوط سازد. آگنی هم موبد قربانی یا هوتری (Hotri) است و هم خود قربانی که تمام هدایا و نذورات در دهان مقدس و گیتی افروز وی ریخته می‌شود. بدین ترتیب او هم میانجی بین خدایان و آدمیان است و هم عامل وحدت و یگانگی بین این دو. همچنین آگنی هدیه کننده‌ی هوای مورد نیاز تنفس مردم (نماد اخگر زندگی) و بنیان زندگانی انسان و تمام موجودات است. آگنی که آتش پاک جاودانی و آئین نیاش پاک دینان و عامل بخشنده‌ی حیات است، از آب به وجود آمده و او را پاک‌ترین فرزند آب‌ها و حامل نیروهای هستی بخش حیات پنداشته‌اند. تماس با آب، یعنی بازگشت به اصل و پیدا شدن در نشأتی دیگر. تماس با آگنی نیز به همین معنا می‌باشد، زیرا هنگامی که این پیک آسمانی، پیام دیرینه‌ی آدمی را به بارگاه خداوند می‌رساند و روح او را به مبدأ فیض ایزدی متصل می‌سازد، عابد به اصل خویش پیوسته و با معبودش یکی می‌گردد. در علم الاساطیر متأخر هند، خدایان دیگری این صفت آگنی را به خود گرفتند. در براهمانا (Brahmana) آمده که نارایانا (Narayana) بر روی آب‌های بدو خلقت آرمیده و از ناف او درخت جهانی سر بر می‌آورد. در پوراناها گل نیلوفر (Padma) جایگزین این درخت شده و برهمن از میان جام گل نیلوفر، پا به عرصه‌ی وجود می‌نهد که وی "پدید آمده از نیلوفر" می‌خوانند.
خدایان دیگری چون پراجاپاتی (Prajapati)، پوروشا (Purusa) و ویشنو (Vishnu) نیز این صفت آگنی را به خود گرفته‌اند، یعنی از آب‌ها به وجود آمده و بدان بازگشته‌اند. ویشنو در انحلال عالم بر روی آب‌ها که نمودار شب و تاریکی سهمگین، انقراض و انهدام کلّیه‌ی موجودات و کائنات است، بر تختی مارگونه (Ananta) خویش آرمیده و به صورت دیرینه‌ای که در حین خواب جهانی در ذهن خود می‌پروراند، هنگام آغاز آفرینش به آن فعلیت بخشیده و جهان را بر اساس آن می‌آفریند. بنا به روایتی، آگنی به منظور لیسیدن کره‌ای که بر آتش قربانی می‌ریزند، هفت زبان داشته که هر زبان دارای نامی جداگانه می‌باشد. آگنی همچون ایندرا از نیرویی که بدین سان به دست می‌آورد، برای کمک به دیگران استفاده می‌کند. فروکش کردن آتش، نماد لزوم نو کردن آفرینش به هنگام شعله ور شدن مجدد آن می‌باشد. آگنی وادارنده‌ی مردم به نیایش خدایان است. یکی از اسطوره‌های هندی، تولد آگنی را با وایو (Vayu) و ایندرا و نیز با سوریا که در آسمان جای دارد، مقایسه می‌کند. در این اسطوره، آگنی خدای زمین خوانده شده و بار دیگر او را آفریننده‌ی سه جهان و فرمانروای همه‌ی خدایان می‌داند. او را دارای تولید سه گانه می‌پندارند که پس از زاده شدن در آسمان و خورشید، دیگر بار زاده می‌شود. به عبارتی دیگر، زایش مجدد آگنی، مانند زایش پیوسته‌ی انوار خورشید است. دومین تولد او زمانی اتفاق افتاد که در دریای توفانی ابرها غرق شد و به هیأت آذرخش متولد شده و بر زمین فرود آمد. سومین تولد آگنی زمانی بود که پس از برافروخته شدن در مراسم قربانی به دست کاهنان و مردمان، سوخته و بار دیگر فروزان شده، به دستان مردم گرمی و اجاق‌هایشان را روشن گردانید. سپس دود این آتش‌های زمینی در آسمان به هیأت ابرهایی نمایان شد. پس بدین ترتیب آگنی پیوسته در جهان حضور داشته، ناظر امور دنیوی و آسمانی و در بر دارنده‌ی ذات خدایی و روح خانواده و رابط انسان و خدا می‌باشد. آگنی به طور دائم در نبرد با اهریمنان است. مشهورترین نبرد آگنی با اهریمنان، ستیز او با کرویادها (Kravyad) و راکشاها (Rakshas) می‌باشد. با آنکه خود آگنی گوشت خوار بود، اما همراه دیگر خدایان به نابودی کرویادها کمر بسته و در این راه از هیئت همیشگی‌اش - انسانی سرخ روی با دو سر شعله‌ور، دو پا و چهار دست - به هیئت کرویادها با دندان‌های گرازی درآمده و با تیز کردن دو دندان آهنی خویش، نعره کشان چون ورزا بر کرویادها تاخته و همه‌ی آنان را فرو می‌بلعد. گوشت خواری در اساطیر هند باستان، رفتاری ناپسند محسوب می‌شد، اما آگنی توانایی آن را داشت که آلودگی گوشت را از میان برداشته، خود و دیگران را از آن بهره‌مند سازد. در ریگ ودا، قربانی‌ها توسط بهریگو به پیشگاه آگنی و خدایان تقدیم می‌گردد. آگنی مزید بر نوشیدن سومه که به آن علاقه‌مند است، در پیوند با بریهاسپتی (Brihaspati)، او را در آفرینش جهان یاری می‌کند. چنان که روایت است، بهریگو، نامزد آسورا (Asura) را دزدید و آسورا که آگنی را آگاه از همه چیز می‌دانست، جای نامزدش را از او پرسید. آگنی که به راست گویی شهرت داشت محل اختفای دختر را به آسورا گفته و به همین سبب بهریگو، آگنی را نفرین کرد تا خوراک او پاک و ناپاک باشد و چنین نیز شد. اما آگنی، بهریگو را قانع نمود که او چون یک خداست، پس نباید دروغ بگوید. همین امر نیز باعث شد تا بهریگو برای از میان برداشتن نفرین خویش، نیروی پالودن و پاک کنندگی را به آگنی بدهد. در تحولات آئین هندو، آگنی جانشین وارونا (Varuna) و شهریار دیار پدران یا پیتری‌ها است. آگنی این نقش را در آئین هندو بر عهده گرفته که بر این اساس وی پسر انگیراس (Angiras)، یکی از هفت ریشی و یکی از ده پراجاپتی با نیای انسان است. پراجاپتی انیگراس، شهریار دیار پیتری بوده و آگنی این عنوان را از پدری به ارث می‌برد که کاهن خدایان و خدای قربانی‌ها است. آگنی اکنون کمتر به عنوان خدای آتش نیایش شده و بیشتر به عنوان پالایش کننده‌ی فدایای قربانی در مراسم مختلف مثل ازدواج و مرگ مورد توجه قرار می‌گیرد. هفت زبان او مخصوص لیسیدن روغن قربانی مراسم آئینی است و اشتیاق زیادی به خوردن روغن قربانی دارد. بنا به روایتی از ماهاباراتا (Mahabharata)، آگنی آنقدر گوشت و روغن قربانی می‌خورد تا جایی که نیرویش تحلیل رفته و به منظور بهبود و بازیافتن نیروی از دست رفته، به فعالیت می‌پردازد و به ویران کردن یک جنگل روی می‌آورد تا جایی که ایندرا او را از این کار باز می‌دارد. وی بعدها خطای خود را با یاری گرفتن از کریشنا (Krishna) و آرجونا (Arjuna) جبران می‌کند. آگنی مانند شهریار دیار پیتری، صرفاً از نقش پیشین خویش به عنوان هموار کردن راه ارواح وارسته استفاده می‌کند که با دادن قربانی می‌تواند به مأوای او راه یابند.
گوناگونی و تضاد صفات و سرشت آگنی از همانندی برخی ویژگی‌های او با ایندرا و شیوا فراهم می‌شود. برخی از صفات آگنی به ایندرا و شیوا واگذار شده و برخی از صفات مانند کشتن اهریمنان بیماری‌زا را نیز از خدای رودره (Rudra) به عاریت گرفته است. آگنی در نقش خدای جوّ نیز نمایان شده که در این نقش، شهریار دیار پیتری و مصرف کننده و ناقل قربانی‌های خدایان می‌باشد. گاهی نیز مانند کاهنی فرزانه پنداشته شده و گاه ستاره‌ای است که اغلب او را یکی از ماروت‌ها (Maruts) می‌پندارند. آگنی در هیأت ماروت، انسانی است با چهار دست، دارای لباس و دستاری سیاه که زوبینی شعله‌ور را حمل می‌کند. وی سوار بر گردونه‌ای است که چرخ‌های آن هفت باد بوده و اسب‌هایی سرخ فام آن را می‌کشند. در روایتی دیگر، آگنی با رودره کهن و چهل و نه پسرش (ماروت‌ها) پیوند دارد. آتش، یکی از قدرت‌های بزرگ عالم هستی است که هندیان آنرا آگنی و ایرانیان آتر (Atar) می‌نامند. هنوز نمی‌دانیم که چرا این دو گروه، دو نام مختلف به این خدا نسبت داده‌اند. به همان نسبت که وایو همه چیز را احاطه کرده، داخل هر موجودی می‌رود و به همه چیز زندگی می‌بخشد، آتش نیز در تمام موجودات زنده‌ی جهان وجود دارد. گرمی خون و حرارتی که از فعالیت‌های انسان و جنبش‌های مغزی او به وجود می‌آید، اصلی که موجب رشد و نمو او می‌گردد و تخمه‌ای که او را به وجود می‌آورد، همه و همه از آتش است. آتش در تمام موجودات در حال رشد وجود دارد، هنگامی که دو قطعه چوب درخت را به یکدیگر بمالند، از اصطکاک آنها گرما و سپس آتش پدید می‌آید. آتش حتی در آب و سنگ نیز وجود دارد. آتش بزرگ محیط جوّ، به صورت نورهای آسمانی و خورشید بر ما نمایان می‌شود. هم در ایران و هم در هندوستان، خدای آتش ارتباط نزدیکی با ریتا (Rita)، مظهر نظم و ترتیب جهانی دارد. از آنجا که ایزد آتش، همواره بین زمین و آسمان در حال حرکت است، لذا وی پیام آورِ خدایان نیز محسوب می‌گردد. آتش بر روی زمین، دوست انسان‌ها بوده، هنگامی که در خارج از مسکن انسان شعله‌ور باشد، حیوانات وحشی و ارواح پلید را دور نگه داشته و وقتی که در آتشدان داخل منزل بسوزد، یار گرامی اهل خانه و به منزله‌ی خدای خانواده است. هندی‌های مؤمن، همواره امیدوارند که آگنی زندگانی و خانواده‌ی آنها را از آرامش، ثبات، پایداری و نعمت ببخشد. با آنکه آتش، عنصری پاک است، اما اشیاء ناپاک را با شعله‌ی قوی و فروزان خویش در هم پیچیده و نابود می‌کند. آگنی در هندوستان نقش بزرگی در مراسم قربانی داشته، قربانی‌ها و نیازهای مردم را به آسمان‌ها پیش خدایان می‌برد و خدایان را برای شرکت در صرف غذای مراسم فدیه، به زمین دعوت کرده و آنها را بدان جا می‌آورد. برهمنان، آگنی را مظهر و نماینده‌ی آسمانی در مراسم قربانی هتر (Hotar) و صاحب چنان قدرت و موهبت پیامبری می‌دانند که معتقدند همه‌ی چیزهای پنهان را می‌بیند و بر همه چیز آگاه است.
در میان ایرانیان نیز می‌بینیم که در مراسم قربانی آتر، فدیه‌هایی به صورت گوشت و چربی که در آن سوزانده می‌شود، دریافت می‌دارد. غیر از آن، آتش فقط به صورت خدایی آسمانی پرستش و ستایش می‌گردد و همواره با چوب‌ها و روغن‌های خوشبو و خشک و معطر تغذیه و فروزان‌تر می‌گردد. اعتقاد به آتر به منزله‌ی آتش آزمایش گنهکاران، به قبل از زمان زرتشت (Zoroaster) مربوط می‌گردد. بسان باد و آتش، طبعاً زمین و آب نیز آسمانی و دارای خدایانی هستند. آفتاب و ماه طی سرودهایی در اوستا و ریگ ودا ستایش شده و زمین که الهه‌ای مقدس است، به منزله‌ی مادر و آب زنده در اوستا و به تنهایی و یا همراه با آتش ستایش می‌شود. هر کجا آتش باشد، آگنی هم هست و اگر پای گونه‌ای از آتش در میان نباشد، آگنی را نمی‌توان یافت. از سوی دیگر کثرت و تنوع آتش‌ها از جمله آتش افروخته، آتش سوزان، آتش رو به خاموشی که همزمان در جاهای دیگر دیده می‌شوند به همراه انواع جلوه‌های آن در خورشید، رعد و برق و شعله‌ی آتش زمینی، مانع از آن می‌شود تا بتوان به گونه‌ای مطلق، هویّت آن را معیّن ساخت. هرمان الدنبرگ (H.Oldenberg) می‌گوید: «در آغاز برای آتش، روح یا جان قائل شده و نامش را آگنی نهادند. تنها پس از این می‌توان انگاره آگنی را جدا از عنصر آتش متصوّر شد. همین گونه استنتاج را می‌توان بر آذر، ایزد مذکر ایرانی - فرض بر این است که نامش از اسم خنثی آذر مشتق شده باشد - نیز تعمیم داد. هم آذر و هم آگنی به نظر می‌آید در آغاز مظهر آتش اجاق بوده‌اند. آتشی که همیشه در خانه‌های مردم روشن است نه در آسمان‌ها». سرانجام الدنبرگ می‌گوید: «اگر آگنی را پیام‌آور ایزدان خوانده و آنگاه می‌گویند ایزدان، آگنی را در خانه‌های مردم جای داده و او را مأمور قربانی کرده و در عوض مزد، جوانی و جاودانی را به او بخشیده‌اند ... برای آن است که وی را از انبوه درهم فشرده‌ی دیگر ایزدان جدا می‌دانند». آگنی که خانه، دوست، نگهبان، نوکر و ارباب مردم می‌باشد، دشمن زورمند دیوهای تاریکی و سرما نیز هست. اندیشه‌های تجریدی و متعالی مربوط به این ایزد، حاصل تأمّل و تفکر موبدان درباره‌ی نقش آتش در مراسم آئینی و رابطه‌ی میان عنصر آتش و خورشید فروزان آسمان‌ها می‌باشد. از آنجا که آتش را نماینده‌ی مستقیم خورشید بر روی زمین دانسته و برآمدن و نشستن خورشید را بر اساس نظم ریتا یا اشه (Asha) متصور بودند، طبیعی بود آتش را نیز با نیروهای کیهانی مرتبط بدانند. آگنی شعله‌ی مقدسی بود که قربانی را به آسمان بالا می‌برد. در اوستای متأخر آمده: «نیروی آذر از اشه بوده تا آفریده‌های اشه را پاسداری نماید و به هنگام نیایش، فرزند اهورامزدا (Ahura Mazda) خطاب می‌شود». گذشته از این لقب پر از احترام که تکرار می‌شود، آذر ایرانی بر خلاف آگنی هندی، صاحب انبوهی از القاب و صفات اغراق آمیز نبوده و چه بسا این تفاوت ناشی از اثرات بازدارنده‌ی تعلیمات اخلاقی زرتشت بر افسانه سازی باشد. رغبت و شوق هندوها به شاخ و برگ دادن و به خصوص در مورد آگنی، حد و مرز نمی‌شناسد. برهمن‌ها برای مراسم قربانی که در آن آتش نقشی اساسی بر عهده دارد، اهمیتی فوق العاده قائل بودند.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول